نویسندگان: دکتر مهدی هادوی تهرانی(1)
مجید معتضدی(2)


 

چکیده

در عرصه کیفر، سیاست جنایی حاکم بر نظام قضایی اسلامی، باید مبتنی بر آموزه های کیفری اسلامی باشد. از این رو، بررسی قرآن به عنوان مهم ترین منبع وحیانی اسلام و پی جویی پرسش های بنیادین مربوط به مجازات، همچون چیستی، چرایی، چگونگی و میزان مجازات در قرآن ضروری می نماید. البته مفهوم مجازات در قرآن، فراسوی مجازات های تشریعی( همه مجازات های دنیوی اعم از تشریعی، تکوینی طبیعی و تکوینی غیرطبیعی و اخروی) را نیز در برمی گیرد و مجازات ها، صرفاً ضمانت اجرای برقراری روابط سالم بین انسان ها نیست، بلکه فراتر از آن، روابط بین خداوند و انسان را نیز شامل می شود. با توجه به آزادی اراده و اختیار انسان در افعال خویش،‌ قرآن بر هدف سزادهی، تأکید فراوانی دارد؛ هدفی که در سیاست کیفری نظام های حقوقی کلاسیک، تحت الشعاع دیگر اهداف اصلاح طلبانه قرار گرفته است.
واژگان کلیدی: قرآن، جرم، مجازات، مسئولیت، سزادهی

مقدمه

امروزه یکی از دغدغه ها و موضوعات بحث انگیز حقوق کیفری، اعمال مجازات، به خصوص مجازات های بدنی و سنتی بر مجرمان است که در این زمینه، نظرات گوناگون و مختلفی مطرح شده است. یکی از مهم ترین دغدغه ها و کشمکش های ذهنی موجود، اعمال و یا عدم إعمال مجازات های کیفری و به ویژه مجازات های بدنی مطروحه از سوی قرآن بوده است. در جوامع غربی، راهبرد و سیاست جنایی نظام قضایی، مبتنی بر نظریات متفکران و حقوقدانان این کشورها است و عقاید و باورهای اندیشمندان این کشورها در زمینه تعریف و توجیه کیفر و گستره إعمال آن، مبنای شکل گیری قوانین و مقررات حقوقی و قضایی آن هاست. بر همین اساس، در قرن اخیر، سیاست کیفری کشورهای غربی، همواره در جهت تخفیف یا کاهش مجازات های بدنی و جسمانی بر مجرمان بوده است.
از سوی دیگر، در کشور ما به عنوان کشوری اسلامی با حکومتی دین مدار، هدف حکومت برپاساختن احکام و دستورات شریعت اسلام است. لذا ایجاد دستگاه قضایی که تعقیب کننده جهان بینی حاکم بر فضای این کشور باشد، ضروری می نماید. در این راستا، قرآن به عنوان منبع اصلی و خدشه ناپذیر وحی، نقش اساسی و کلیدی را بر عهده دارد. حال، بررسی این متن وحیانی از وجه کیفری برای دستیابی به تعریف و توجیه مجازات و اهداف و حدود و ثغور اعمال آن، ما را در ایجاد یک سیاست کیفری اسلامی که تأمین کننده مطالبات شارع مقدس باشد، رهنمون می سازد.
هدف این تحقیق آن است که بتوانیم در راستای پی ریزی یک نظام قضایی و کیفری که نه مبتنی بر تفکرات و آراء غربی، بلکه برگرفته از شرع مقدس اسلام باشد، گامی کوچک برداریم و با بررسی مفهوم کیفر و اهداف آن در بطن مقدس قرآن، به غنای تفکر جزایی اسلام و ساختار ماهوی آن بیفزاییم. این نوشتار به لحاظ موضوعی در عرصه فلسفه حقوق کیفری قرار می گیرد.
نوشتار حاضر در صدد آن است تا با بررسی نص قرآن، پرسش های بنیادین ذیل را پاسخ گوید:
1- کیفر چیست؟(چیستی کیفر و قواعد حاکم بر آن)(what) 2- چه کسانی مستحق کیفرند؟( مجازات در مورد چه کسانی و با چه شرایطی اعمال می شود؟)(who) 3- هدف از اعمال کیفر؟( فلسفه اعمال کیفر)(why) 4- مجازات به چه میزان باشد؟(how much).
نکته اساسی لازم به تذکر این است که آنچه به عنوان دیدگاه قرآن مطرح می شود، فراتر از مباحثی است که در فقه و حقوق جزایی مدون اسلامی در مورد مجازات های تشریعی بیان می شود. به عبارت دیگر، در فقه و حقوق کیفری اسلام، مجازات هایی طرح می شود که عامل اجرای آن، حکومت های بشری الهی و یا خود مجرمان هستند و در کتب فقهی در مبحث قضاء در قالب دسته بندی حدود، قصاص، دیات و تعزیرات بررسی می شود، لیکن هدف ما دستیابی به طرز تلقی قرآن نسبت به مفهوم کلی مجازات و عذاب است و بر این پایه، مجازات در معنای فراگیر آن، اعم از تشریعی، تکوینی، دنیوی و اخروی را بیان کرده ایم. البته دسته بندی مذکور مبتنی بر استنباط شخصی است و نقد و بررسی و مداقه فزونتری را خواهان است.
در این نوشتار برآنیم تا با بررسی و تبیین متن قرآن به عنوان اولین و معتبرترین منبع جزای اسلامی، به عقیده شارع مقدس و پروردگار تمام آفریده ها، در خصوص چیستی امر عقوبت و مجازات و نیز چرایی، چگونگی، میزان و مستحق مجازات پی ببریم. اما در ابتدا سه مفهوم بنیادین«مسئولیت»،‌ « جرم» و «مجازات» را که همواره به هم گره خورده اند، از نظرگاه قرآن بررسی می نماییم.

مفهوم شناسی

1. مسئولیت

یکی از پرسش های بنیادین که همواره به هنگام سخن از موضوع مجازات رخ می نماید، این است که آیا انسانی که قرار است در معرض مجازات قرار گیرد، در انجام کردار خویش قدرت انتخاب و تصمیم گیری دارد؛ یعنی آیا دارای تعقل و تفکر است و اعمال و افعال او آزادانه و مبتنی بر اندیشه اش می باشد، یا آنکه صرفاً یا اغلب متأثر از عوامل ژنتیکی، محیطی و خانوادگی است و شخصیت انسان تنها منعکس کننده معلول آن عوامل است و نقشی منفعلانه را داراست؟
نفس امر و نهی کردن انسان از سوی خداوند در قرآن، دلیل بر داشتن اختیار و آزادی اوست. از نظرگاه قرآن، شخصیت انسان، سرای پیکار و کشمکش دو عامل درونی است که هرکدام انسان را به یکی از دو مسیر خیر و شر رهنمون می کند. نفس اماره به عنوان یک محرک درونی، انسان را همواره به سوی طغیان و نافرمانی از احکام پروردگار و فطرت الهی امر می کند، چنان که یوسف(ع) پس از آشکار شدن حقیقت ماجرای میان خود و زلیخا، به نفس اماره اشاره می کند که سوق دهنده به سوی زشتی ها است.(یوسف، 53) در مقابل، نفس لوّامه انسان را به خاطر ارتکاب اعمال ناپسند مورد ملامت و سرزنش قرار می دهد.(قیامت،‌2)
از دیگر سو، در عالم بیرون دو عامل خارجی نیز هرکدام انسان را به سوی حق و باطل راهبرند؛ خداوند با فرستادن پیامبران و اولیای خویش به سوی انسان ها، آن ها را به سوی سعادت حقیقی( سعادتی که در پرتو عبودیت و پرستش خداوند و فرمانبرداری از دستورات او محقق می شود) دعوت می نماید. در مقابل آن، پس از آنکه شیطان کبر ورزید، از امر خداوند سرپیچید و بر آدم (ع) سجده نکرد و از درگاه خداوند رانده شد، از خداوند تا روز قیامت مهلت خواست و خاطرنشان ساخت که همین کس که بر من برتری اش دادی[ و فرمان دادی که بر او سجده کنم]، اگر مرا تا روز قیامت باز پس داری[ و مهلت دهی]، همه زاد و رود او جز اندکی را از راه به دربرم و [ به سوی گمراهی و زشتی و نافرمانی] کشانم. خداوند نیز به شیطان مهلت داد و به وی خطاب نمود که برو، که هرکس از ایشان از تو پیروی کند، جهنم جزای شما خواهد بود که جزایی بسنده است و هرکس را توانی از ایشان به بانگ خویش از جای ببر و سوارگان و پیادگانت را بر سر ایشان بتاز و با آنان در اموال و اولاد شریک شو و به آنان وعده[ های رنگین] بده؛ و شیطان وعده ای جز فریب به آنان نمی دهد.(حجز، 26-43)، ( ص، 71-85).
بدینگونه خداوند با فراهم آوردن مقدمات، می خواهد به واسطه شیطان، انسان را بیازماید؛ یعنی باز این انسان است که مخاطب دو عامل بیرونی؛ یعنی پیامبران الهی و ابلیس خواهد بود تا پس از شنیدن ندای هر دو در وجدان خویش، با عقل و اندیشه به بررسی این وعده ها بپردازد و آزادانه و با تصمیم و انتخاب خویش یکی را برگزیند. چنین است که انسان می تواند محل آزمایش الهی قرار گیرد.
به طور کلی، در بینش قرآنی، انسان، موجودی اندیشمند و متفکر و با اراده است که با اختیار و آزادی معین و مشخصی آفریده شده( مراد، همان اختیار و آزادی متعارف و معمول انسان هاست) و به میزان همین اختیار و آزادی، مسئول اعمال و رفتار خویش است و مورد بازخواست قرار می گیرد؛ یعنی اگرچه انسان در ارتکاب اعمال خویش تحت تأثیر عواملی همچون خانواده و محیط و عوامل زیست شناختی و ژنتیکی نیز قرار دارد ولی در نهایت این خویشتن حقیقی انسان است که تصمیم می گیرد و در بین گزینه های مختلفی که پیش روی اوست، یکی را انتخاب می کند.

2. جرم

جرم در لغت به معنای قطع کردن است و به طور استعاره، برای هر کسب و کار زشت و مکروه به کار می رود(راغب اصفهانی، 91)قرآن؛ تعریفی مشخص از جرم ارائه نداده، لیکن کلمه جرم و مشتقات آن بیش از 60 مرتبه در قرآن آمده است.(سپهری، 14) با توجه به معنای لغوی جرم و آنچه از آیات قرآن استنباط می شود، می توان نتیجه گرفت که جرم و جریمه در لغت به ارتکاب کارهای زشت و ناپسند و مخالف حق و باطل گفته می شود.( سپهری، 67) در معنای اصطلاحی نیز، براساس بینش قرآنی، جرم، هرگونه کردار، گفتار یا پنداری است که با اوامر و نواهی کتاب و سنت( و نیز اجماع و عقل) مخالف باشد.
مفاهیم کفر، شرک، ظلم،‌ تکذیب و انکار خداوند، پیامبر و آیات الهی از جمله مفاهیمی هستند که به طور گسترده در قرآن برای تبیین مفهوم جرم به کار برده شده و نقشی کلیدی دارند، مثلاً‌ آیه 66 سوره «توبه»، خطاب به منافقانی که خداوند و آیات قرآن و پیامبر اکرم را مورد استهزاء قرار می دهند، می فرماید:
«عذر و بهانه نیاورید. به راستی که پس از ایمانتان کافر شده اید؛ اگر گروهی از شما را ببخشیم، گروهی را عذاب می کنیم؛ چرا که مجرم بوده اند».(توبه، 66)
از نظرگاه قرآن، جرم تمام حوزه ها و ابعاد مختلف کرداری، گفتاری و حتی پنداری انسان را هم فرا می گیرد، چنان که در آیه 225 سوره «بقره» آمده است:
« خداوند از شما در سوگندهای بیهوده و ‍‍[ بی اختیار] بازخواست نمی کند ولی در آنچه بر آن دل می نهید، [سوگندهای آگاهانه] بازخواست می کند و خداوند آمرزنده بردبار است».(توبه، 225)
طبق برخی اقوال مفسران در مورد این آیه، اگر کسی به گمان اینکه سخن او راست است، سوگند بخورد و بعد بفهمد که آنچه گفته و به صحت آن سوگند خورده، دروغ بوده است، چنین شخصی به این سوگند دروغین عقاب نمی شود و کفاره ای بر او نیست و سوگند لغو همین است.( طبرسی، 315/2)
براین اساس، قرآن شرط بازخواست انسان در قبال اعمال نهی شده را تعمد در انجام آن و سوء نیت در پندار آدمی بیان می کند.
در این معنا، جرم، هم بر روابط بین انسان ها و هم بر روابط بین انسان و خدا نظر دارد. مثلاً در آیه 93 سوره « نساء» کشتن عمدی مؤمن مستوجب جزای جهنم می شود( ناظر بر روابط بین انسان ها) و در آیه 22 سوره « سجده» شخصی که از آیات الهی رویگردان می شود، از جمله مجرمان به شمار می رود. در آیه 124 سوره « انعام» نیز عدم ایمان عده ای به پیامبران الهی را جرم تلقی نموده و به مجرمان وعده عذاب شدید داده است. (ناظر بر روابط بین خدا و انسان). از این نگاه، جرم، نه مفهومی نسبی، بلکه در تمام زمان ها و مکان ها مفهومی یکسان و یگانه را داراست.

3. مجازات

مجازات از ریشه « جزی»‌ و به معنای پاداش نیک یا بد است.(معلوف، 192/1) طبق آیات قرآن، تعریفی کلی که دربردارنده همه گونه مجازات های بد و ناگوار شود، عبارت از « تحمیل عمدی شری بر مجرم در مقابل مخالفت وی با اوامر و دستورات الهی از سوی خداوند و یا جانشینان یا عوامل وی» است. در همین راستا، آیات 40 و 41 سوره « اعراف» ناظر بر کسانی است که به واسطه تکذیب آیات الهی و استکبار، مستوجب باز نشدن درهای آسمان و قرار گرفتن در بسترها و بالاپوش هایی از جهنم شده اند.

نخست: اهداف مجازات

اجرای مجازات ها دو مبنای عمده و کلی؛ یعنی تأمین امنیت جامعه و تنظیم روابط افراد با یکدیگر و نیز فراسوی آن تنظیم روابط انسان با خداوند را در نظر دارد. اهداف اعمال مجازات نیز بر پایه این دو مبنا شکل می گیرد. در این گفتار برآنیم که به بررسی اهداف مجازات بپردازیم. اما پیش از تبیین این اهداف، نکته دیگر این است که پس از اعلام اجرای مجازات های معین در صورت ارتکاب جرایم مشخص و ابلاغ آن ها به مردم، برخی از اهداف مجازات ها به صرف همین اعلام و ابلاغ برآورده می شود، لیکن حصول برخی اهداف دیگر، مبتنی بر اجرای مجازات ها است. این امر در نظام های کیفری کلاسیک نیز مورد توجه است. لیکن تفاوت در این زمینه آن است که در نظام های کیفری کلاسیک تمام مجازات های اعلامی، در همین دنیا قابلیت اجرا دارد ولی در قرآن از مجازات هایی سخن به میان آمده است که اجرای آن ها به دنیای پس از مرگ و روز قیامت وابسته است.
حال، براساس تفکیک مجازات های قابل اجرا در همین جهان از مجازات هایی که طی زندگی دنیوی قابل اجرا نیستند و اجرایشان منوط به عبور از دنیای فانی به دنیای باقی است( مجازات های اخروی)، به تبیین اهداف مجازات ها می پردازیم:

الف) هدف مجازات در مقام بیان؛ ارعاب و تهدید

نص قرآن در آیات فراوان، از عقاب ها و مجازات هایی خبر می دهد که به خاطر نقض احکام و دستورات الهی در جهان پس از مرگ و روز قیامت بر انسان اعمال می شود. درواقع، هدف از بیان چنین عذاب هایی، ارعاب و ترساندن انسان ها (و اجنه) است تا آن ها را از ارتکاب جرم( و به بیان دینی گناه) بازدارد. در این موارد، قرآن به وسیله اعلام مجازات ها، قصد انصراف مجرمان بالقوه از ارتکاب جرایم را دارد.
خداوند از طریق نص قرآن، گاه با مخاطب قرار دادن مستقیم بندگان خویش و به کار بردن مفاهیمی همچون ارهاب(بقره، 40)، تقوی( آل عمران،‌131)، انذار(لیل، 14)، حذر(نور، 63)، خوف( ابراهیم، 14) و گاهی از زبان پیامبران الهی( اعراف، 59) و یا با دستور دادن به پیامبران مبنی بر ترساندن مردم از قیامت(انعام، 51) و نیز با اسلوب دیگر درصدد تحقق این هدف می باشد.

پی نوشت ها :

1- مجتهد علوم حوزوی، دکترای علوم اسلامی
2. کارشناس ارشد معارف اسلامی و حقوق

منبع: نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 7